څو ښه متلونه

دغه متلونه ټول په دري ژبه ليکل کيږي او زما دوست عادل ما ته وويل شول . زه تل غواړم  دري ژبه زده کړم ، ځکه پخوا ځينو افغان دوستانو له ما سره د مرکې په ترڅ کې پښتو ونه ويل، خو تل يې ما ته داسي وويل : زرينه ! دري د افغانستان په هر هرځای کې ويل کيږي ، ولی تاسي د دري ژبې زده کړه نه کوی؟.........هاها! ښا ښا ! اوس زه به له دغو متلونو څخه د دري په زده کړه پيل وکړم .

ضرب المثلهای چينی

مثل چينی : آنکس که جرأت مبارزه در زندگی را ندارد ، بالاجبار طناب دار را به گردن می اندازد .

مثل چينی : آنکس که در هر جا دوستانی دارد ، همه جا را دوست داشتنی می يابد .

مثل چينی : راستی يگانه سکه ايست که همه جا قيمت دارد .

مثل چينی : موقعيکه دهانت می خورد بگذار با شکمت مشورت کند .

مثل چينی : مردان در اوقات خوشبختی نسبت به سایر افراد همدردی نشان می دهند و زنان در اوقات بدبختی .

مثل چينی : هيچ وقت بيش از زمانيکه سر و کارمان با احمق است احتياج به هوش زياد نداريم .

مثل چينی : بدبختی آن نيست که می توان از آن بر حذر بود ، بلکه آن است که گریزی از آن نیست .

مثل چينی : هنگاميکه خشم حرف می زند عقل چهرۀ خود را می پوشاند .

مثل چينی : هميشه دزدی وجود دارد که دزد ديگر را غارت کند .

مثل چينی : مرديکه کوه را از ميان برداشت ، کسی بود که شروع به برداشتن سنگريزه ها کرد .

مثل چينی : آنکه دربارۀ همه چيز می انديشد ، دربارۀ هيچ چيز تصميم نمی گيرد .

مثل چينی : عمارت بزرگ را از سايه اش و مردان بزرگ را از سخنانشان می توان شناخت.

مثل چينی : انسان موفق لاقيد نيست و انسان لاقيد موفق نيست .

مثل چينی : اگر به خاموش کردن آتش می روی ، لباس غلفی بر تن مکن .

مثل چينی : با ثروت می توان بر شياطين فرمانروايی کرد . بدون ثروت حتی نمی توان بره ای را احضار کرد .

مثل چينی : مردم به سخنان مرد پولدار همیشه گوش می کنند.

مثل چينی : «عجله» کاری را که «احتياط» قدغن کرده انجام می دهد.

مثل چينی : يک مرد بزرگ عيوب مرد کوچک را نمی بيند.